چه دوس دارین
معماري روانشناسی طنز تجارت آینده زندگی
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خداجونم امروز واسه ی شکایت اومدم.. اومدم ازت بپرسم چرا موقع باریدن بارون به بچه ایی باید ذوق چتر جدیدشو داشته باشه و خوشحال باشه و به بچه ی دیگه ناراحت و گریون واسه ی کفش پارش ...؟ چرا باید یکی با بریدنش یاد بد خاطره ی زندگیش..از دست دادن یارش بیفته اشکاش روون بشه و یکی دیگه یاد قشنگترین خاطراتش..رسیدن به یارش بیفته... چرا یکی اینجا داره توی لجن دست وپا میزنه و یکی دیگه اون سردنیاداره به معنای واقعی زندگی میکنه... چرا یکی باید توی حسرت داشتن پدر باشه و یکی دیگه....! چرا اینقدر تفاوت بین ادماست...؟ چرا یکی از بامرام بودن و بامعرفت بودن هیچی نصیبش نمیشه و یکی با نامردی و بی معرفتی همه ی دنیارو بدست میاره..؟ چرا یکی از خوشبختی زیاد نمدونه باید چیکار کنه و یکی از بدبختی..؟؟ چرا بیشتر عاشقا باید توی حسرت داشتن عشقشون بسوزن و دم از بی معرفتی نزنن.. چرا بچه ایی توی حسرت داشتن یه دوربین برای عکس گرفتن از گل های قشنگ توی باغ باشه و یه بچه ی دیگه تک تک اون گل هارو پرپرکنه... +من بین این همه چرا گم شده ام نمیفهمم که چرا؟؟گم شده ام و کسی نیست که دستانم را بگیرد و راه را نشانم دهد حتی خود تو... گم شده ام نمیدانم من چرا؟؟افسوس میخورم اما چرا..؟؟ +نمیدونم چی شد یهو اینطور اسیرت شدم...اصلا چرا؟؟ بخاطرچه چیزت بودکه گرفتارت شدم...؟؟ من ماهی کوچکی بیش نیستم در این اقیانوس عمیق و وسیع چطور تورا ازبین این همه راه ابی پیدا کنم...؟تو اقیانوس شو تا من درونت شنا کنم...!
![]() ![]() ![]() پیوندهای روزانه
![]() ![]() پيوندها
![]()
![]() ![]() ![]()
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |