چه دوس دارین
معماري روانشناسی طنز تجارت آینده زندگی
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حالا چرا
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست نازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایم
وه که با این عمرهای کوته بیاعتبار شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر شاعر: شهریار
![]() ![]() ![]() پیوندهای روزانه
![]() ![]() پيوندها
![]()
![]() ![]() ![]()
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |