قصه ي باغ...
 
چه دوس دارین
معماري روانشناسی طنز تجارت آینده زندگی
 
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:20 ::  نويسنده : aghil
 

زنی در سرما

توي شب ولنتاين لباس سياه مي پوشم
ميرم سر قبرعشق تا که يکم آروم شم
ميشينم توي خرابه اي که يه روزي، يه باغ بود
باغي پر از روياها،پر بلبل،بي کلاغ بود
يادش به خير باغ ما، حتي يه  شب هم نداشت
پربودازگل ياس ،حتي يه خارهم نداشت
روزاي خوب گذشتن،يه روز پاييز سررسيد
پرستوها که رفتن.... يه هو گلامون خشکيد
يکي اومد توي باغ با صورت فرشته
اين دل ساده لوحم فکر کرد که از بهشته
فقط خدامي دونست که اون خوده شيطونه
اومده توي اين باغ، تا اون رو بسوزونه
دلم براتون مي گه که آخر کار چي شد
چطوري اين باغ سبز، يه قبر تو خا لي شد
يه روز سرد پاييز فرشته اومد توباغ
اون به هزارتا سکه باغ رو فروخت به کلاغ
کلاغاي بي وجدان باغ رو به آتيش زدن
اونهم دلش شاد ميشد که گلها داد ميزدن!
پرنده هاي اميد،گلاي سرخه خورشيد ،ديگه از اينجا رفتن
دروغ و پستي و ننگ جا شون رو خوب گرفتن
منم که توي زندون تنم پر از زخم شد ش
اين کمر شکسته ام از کار اون خم شد ش
واسه همين ولنتاين باز دل من ميگيره
که چرا باغ رويام تو خرابه اسيره
کاشکي بهار زود بياد،باز گل اميد بياد
نمي خوام توي زندون،تو دل اين زمستون اين عمر من سر بياد
اما من خوب ميدونم سال من بي بهاره
اينجا فقط زمستون هر روزه روزگاره!!!!!!!!



درباره وبلاگ

به وبلاگه خودتون خوش آمدین
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان چه دوس دارین و آدرس amrican.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 148
بازدید دیروز : 171
بازدید هفته : 901
بازدید ماه : 871
بازدید کل : 51825
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 2



>