چه دوس دارین
معماري روانشناسی طنز تجارت آینده زندگی
 
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 23:21 ::  نويسنده : aghil

http://www.myup.ir/images/07239436827534096258.jpg

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 23:10 ::  نويسنده : aghil

 

 
 
همه ما کسانی رو دوست داریم بعضی ها هم ما رو دوست دارند ولی حالا اگه یکی دوسمون نداشته باشه و یا انقدری که ما می خوایم ازمون خوشش نیاد، باید چه کار کنیم؟ هر کسی دوست داره که دیگران عاشقش باشند.
 
منبع این نوشته ها : منتخبی از تجارب شخصی برخی افراد یا گروهی از آنان و یا برخی از تحقیقات ، آزمایشات و احتمالات بوده.
یقینا هر کسی می تونه تجاربی رو برای محبوب کردن خودش و یا عاشق کردن دیگران کسب کرده باشه.لطفا برای تکمیل و بهتر شدن مطالب زیر نظرات خود رو در مورد این موضوع در بخش نظرات گذاشته تا بعد از بررسی در وبلاگ به نمایش در آید
 
نکته : مطالب زیر به ترتیب عمق عاشقیت مرتب شده ، پیشنهاد میشه از اول به سمت پایین خونده بشه چون در صورت مختلت خونده شدن احتمال سر در گم شدن خیلی زیاده.
 
 
چگونه کسی را عاشق خود کنیم؟
 
اگه کسی هنوز حس بدی نسبت به ما نداشته باشه خیلی راحت تر می تونید اون رو عاشق خودتون کنید.
 
1. رعایت اعتدال در رابطه
اول از همه باید این نکته رعایت بشه که نباید بیش از حد به طرفتون نزدیک بشید و همش کنارش باشید.سعی کنید این رابطه رو معمولی جلوه بدید. حتما یه چیزی بوده که گفتن دوری و دوستی. همیشه بودن، باعث میشه حس قشنگ دلتنگی از بین بره و شما تکراری به نظر بیان البته زیاد دور بودن هم خوب نیست چون ممکنه کم کم از یاد برید و فراموش بشید.
 
2. صمیمیت به مرور زمان
یکدفعه صمیمی نشید بلکه سعی کنید کم کم و به مرور زمان صمیمیت بیشتری پیدا کنید. صمیمیت بیش از حد باعث زدگی و خستگی طرفتون از شما میشه.
 
3. داشتن آشنایی که با طرفتون نزدیکه
اگه یکی رو داشته باشید که به طرفتون نزدیک باشه خیلی خوبه. چون می تونید بوسیله اون اولا اطلاعات خوبی رو ازش بدست بیارید مثل : چیزهای مورد علاقه اش ، حس اون نسبت به شما ، کارهای روزمره اش و ... و همچنین از اون می تونیم به عنوان یک انتقال دهنده اخبار از طرف خودتون استفاده کنید. به صورت زیر :
ازش بخواهید که وقتی با طرفتون هست در مورد شما و قابلیت هاتون و خوبی هاتون صحبت کنه البته همون اندازه که هستید یا دارید نه بیشتر چون دروغ می تونه اولین قدم برای تنفر از شما بشه.
 
4. حقیقت گو باشید
همیشه سعی کنید آنچه هستید و آنچه می تونید در آینده باشید را بگویید نه بیشتر.
شاید با تعریف بیش از حد از خود در مورد کارهای آینده محبوبیتی کسب کنید اما این کار در آینده در صورت انجام ندادن می تونه از شما یک آدم بی دست و پا رو برای طرفتون تعریف کنه و در صورت انجام دادن سطح توقعات رو بالا ببره.
 
5. در ابتدا در مورد کارهای روزانش صحبت کنید
کارهای روزانه طرفتون رو بدونید و در ابتدا در مورد اون ها باهاش حرف بزنید و صحبتون رو پراکنده نکنید
 
6.تفاهم ها رو به زبون بیارید
چیزهای مورد علاقه طرفتون رو به صورتی بفهمید ( البته بهتره اون نفهمه که می دونید) و از اونا استفاده کنید و یا در موردشون بپرسید
مثلا اگه فهمیدید طرفتون به آب پرتقال علاقه داره، از اون بپرسید : نظرت با خوردن یه لیوان آب پرتقال چیه؟ و یا می تونید بگید : من آب پرتقال خیلی دوست دارم تو چی؟ مطمئنا اون با شنیدن این حرف سر شوق میاد و میگه : چه تفاهمی.
 
7.ازش به عنوان یک حلال مشکلات استفاده نکنید
هیچ وقت مشکلات خود رو به صورت آشکار بیان نکنید و بزارید شما برای اون یک تکیه گاه باشید. سعی کنید طوری باشید که از با شما بودن لذت ببره
 
8.به بهترین شکل حرف بزنید
درست و به آرامی حرف بزنید، شمرده و کوتاه. هرگز عصبانیت خود رو در صبحت کردنتون بروز ندید.اجازه حرف زدن به طرفتون رو بدید.
سعی کنید شما سوال کننده باشید در حالی خود جواب سوال را می دونید تا شاید وقتی جواب درستی نداشت احساس حقارت نکنه و شما به آرامی اون رو جبران کنید.
 
9.لبخند بزنید و مهربان باشید
لبخند رو با خود داشته باشید و برای تایید صحبت های طرفتون حتما از بله به همراه لبخند استفاده کنید. به طرفتون بفهمونید از اینکه باهاش هستید لذت می برید.
همچنین اصل مهم مهر و محبت باید تا همیشه پای بر جا باشه و هرگز فراموش نشه.
 
10.ساده ولی زیبا وشیک باشید
سعی کنید چهرتون رو همیشه شاداب داشته باشید و هیچ وقت آشفته نباشید. لباس هایی که بهتون میاد و طرفتون هم خوشش میاد بپوشید.
زیبایی رو به طوری ذاتی نشون بدید و از آرایش هایی که موجب زیبایی افراطی میشه استفاده نکنید چون ممکنه وقتی طرفتون شما رو در حالت عادی ببینه از شما دل سرد بشه.
 
11.در مورد مسائلی مانند : عشق حرف بزنید
در مکالمات از خودتون ( شما و طرفتون ) حرف بزنید، البته به اندازه. بعضی وقت ها در مورد عشق ، دوست داشتن ، حس قشنگ عاشق شدن و از این موارد به صورت سوال جوابی حرف بزنید و نظرش رو بدونید.
 
12.پرسش های منفی تضمینی بپرسید
گاهی اوقات پرسیدن سوالاتی به صورت منفی که خودتون جوابش رو می دونید باعث میشه طرفتون عشقش رو نسبت به شما نشون بده.البته حتما باید خودتون قبل جوابش بدونید در جواب چه خواهد گفت. این تکنیک می تونه برای خیلی ها موثر باشه.
مثلا ازش بپرسید : تو از من بدت میاد، مگه نه؟ ( البته اگه مطمئنید میگه نه خیلیم دوست دارم ، بپرسیدا) طرفتون چند ثانیه به فکر فرو میره و بعدش جواب مورد علاقتون رو بهتون میده و البته این سوال اون رو به این فکر فرو می بره که چرا همچین حرفی رو زد و از اون به بعد سعی میکنه عشقش رو نسبت به شما بیشتر نشون بده./ بیش از حد از این روش استفاده نکنید.
 
13.هدیه بدهید
به مناسبت های مختلف و یا بی دلیل به طرفتون کادو بدید.
بهتره در ابتدا کادوهای بسیار گران بها خریداری نکنید چون این امر بی دلیل باعث بالا رفتن سطح توقع طرفتون میشه و اگر روزی شما به مناسبتی کادوی مورد علاقه اش رو که ممکن بسیار گران بها هم باشه تهیه نکنید موجب شده علاقه طرفتون بهتون صفر بشه.
این به این معنی نیست که طرفتون به خاطر پول و یا کادوهاتون شما رو دوست داره بلکه خودتون این طوری بهش فهموندین و سطح توقع اون رو بیش از اندازه کردید.
هدیه ای بدید که بسیار مورد استفاده اش باشه تا هر وقت ازش استفاده میکنه به یاد شما بیوفته. شما هم ازش بپرسید که از اون کادو استفاده می کنه و یا ازش خوشش اومده.
 
14.احترام بزارید
همیشه برای طرفتون احترام فوق العاده ای قائل شوید. هیچ گاه در مکالتون دیگران رو ازش برتر جلوه ندید، هر چند در ظاهر شایذ عکس العملی نداشته باشه اما در درون با خود هر لحظه به یاد حرفتون می افته و غصه می خوره که امکان کم رنگ شدن عشق و عقده شدن این موضوع هست.
 
15.بدی هاش را هرگز بهش نگوید
به طرفتون بدی هاش رو به طور آشکار نگید بلکه سعی کنید اون رو حل کنید و یا بهش بفهمونین بدی هاش و مشکلاتش رو دوست دارید حل کنید
 
16.خوبی هاش رو براش تکرار کنید
هر فردی به طور ذاتی برخی خصوصیات رو داره که موجب برتری اون نسبت به بقیه میشه .
مثلا اگه نقاشیش خوبه می تونید در مورد این موضوع پا فشاری بیشتری کنید و اون برای دارا بودن این خاصیت تحسین کنید.همچنین قابلیت های خودتون رو بهش نشون بدید تا احساس افتخار کنه.
 
17.خودتون عاشق باشید
برای اینکه کسی عاشقتان باشد بهتر است در ابتدا خود یک عاشق واقعی باشید و این رو بارها به طرفتون ثابت کنید.
 
18.الگو عشق برای خود داشته باشید
خود را باور داشته باشید . امیدوار به آینده و به خدایتان زیاد فکر کنید چون او خالق عشق است . اگه به یک عشق واقعی فکر می کنید خدا بهترین و بزرگترین عاشق است پس بهترین الگو در نزدیکی شماست.
 
19.از عشقتون سو ء استفاده نکنید
نزارید عشقی که دوست دارید طرفتون بهتون داشته باشه باعث بشه اون چیزی رو از دست بده و یا بعدا پشیمون بشه. باهاش زیاد در مورد این موضوع حرف بزنید.
بیش از خودتون به فکر اون باشید تا به این صورت عشق خودتون رو ثابت کنید.
 
20.ثابت کنید یک همدم خوب می تونید باشید
به طرفتون این اطمینان رو بدید که می تونه با شما درد و دل کنه و رازهای خودش رو بهتون بگه.باید بهش ثابت کنید بهترین مأمن اسرار و یا همدرد براش هستید.
چون معمولا افراد رازهای دل و درد و دل هاشون رو به نزدیکانی که خیلی دوسشون دارند میگند پس از این طریق شما می تونید فرد مورد علاقه طرفتون باشید.
 
 
 
قدرت عشق رو باور داشته باشید که می تونه آدمی و زندگیش روبه کلی متحول کنه، پس عاشق باشید و دیگران رو عاشق کنید.
همیشه این رو به خاطر داشته باشید که خداوند مهربون، بهترین و بزرگترین عاشقه.

  

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 23:5 ::  نويسنده : aghil

 

 
 
همه ما کسانی رو دوست داریم. گاهی اوقات به مناسبت های مختلف برای خوشحال کردن اونها کادویی بهشون می دیم.
حالا بهترین کادو چیه ؟ اونم برای کسی که خیلی دوسش داریم و می خوایم این رو با کادو دادنمون بهش بفهمونیم. این کادو می تونه به مناسبتهای مختلف مثل جشن تولد، سالگرد ازدواج، سالگرد آشنایی، ولنتاین و یا امثال این باشه.
 
مطالب زیر شاید بتونه برای شما که قصد تهیه یک هدیه رو دارید اونم برای عشقتون ، خیلی موثر باشه.
 
در انتخاب یک هدیه باید به چند نکته توجه کرد:
 
شاید به نظر شما یک کتاب برای طرفتون هدیه مناسبی به نظر برسه ولی مهم تر از اون انتخاب این کتاب است که حتما باید روش دقت کنید.
 
عاشق باشید : شاید در ابتدا تهیه یک هدیه کار ساده ای به نظر بیاد و اولین چیزی که به نظر خوبه رو برای هدیه دادن انتخاب کنید ولی اگر عاشق طرفتون باشید خود به خود شوق و سلیقه شما باعث میشه که بهترین هدیه رو انتخاب کنید.
هدیه شما اولا نشون دهنده شخصیت شماست و دوما ارزشی که برای طرفتون قائل می شید رو نشون میده.
 
هرگز کادوی گران قیمت نمی توند بهترین هدیه باشد : این امر بی دلیل باعث بالا رفتن سطح توقع طرفتون میشه و اگر روزی شما به مناسبتی کادوی مورد علاقه اش رو که ممکن بسیار گران بها هم باشه تهیه نکنید عشق اون نسبت به شما کم رنگ خواهد شد.
این به این معنی نیست که اون به خاطر پول و یا کادوهاتون شما رو دوست داره بلکه خودتون این طوری بهش فهموندین و سطح توقع اون رو بیش از اندازه کردید.
 
شناخت کافی از طرفتون داشته باشید : هر چه کادوی شما به سلیقه طرفتون نزدیک تر باشه کادوی جالبتری براش خواهد بود. همچنین مسائلی مانند رنگهای مورد علاقه اش و شناخت طبع اون و دونستن اینکه اون از آرام و خلوت بودن بیشتر خوشش میاد و یا از شلوغی و یا امثال اینها باعث میشه خیلی راحتر به بهترین هدیه دست پیدا کنید.
 
در مورد هدیه که می خواهید بدهید فکر کنید : آیا کارایی برای طرفتون داره ؟ مطابق با سلیقه اش است؟ در سطح فکری اون قرار داره؟
کادویی تهیه کنید که  که بسیار مورد استفاده اش باشه تا هر وقت ازش استفاده میکنه به یاد شما بیوفته. شما هم ازش بپرسید که از اون کادو خوشش اومده و یا ازش استفاده می کنه؟
 
دقت کنید که برای کسی دیگر می خواهید چیزی بخرید نه خودتون : بعضی موقع ها آدم فراموش میکنه که طرفشون باید از این کادو خوشش بیاد نه فقط خودشون.
 
معمولا دختر ها به ظرافت و زیبایی کادویی که میگیرند بیشتر دقت میکنند و پسر ها هر چند ممکن است به زیبایی توجه داشته باشند البته نه به اندازه دختر ها ولی اصلی ترین چیز برای آنها کارایی آن هدیه برایشان است.
مثلا اگر کتابی را به یک دختر هدیه دهید. موضوع کتاب ، نام نویسنده ، سبک ( طرز نگارش ) نویسنده و حتی جلد کتاب و تاریخ نشر کتاب می تواند برای او اهمیت زیادی داشته باشد.
ولی اگر کتابی را به یک پسر هدیه دهید اولین چیز مهم برای او کارایی آن کتاب و شاید بعد از آن موضوع و حتی قمیت آن کتاب باشد.
 
نحوه کادو پیچ کردن : اگر توانسته اید کادو مورد نظر خود رو تهیه کنید بسرعت اون رو کادوپیچ نکنید. سلیقه بخرج بدید و یک کاغذ کادو که مطابق با رنگ مورد علاقه طرفتون هست رو برای کادو پیچ کردن تهیه کنید و البته بهتر است قبل از آن چند خطی با دست خط خودتان روی کاغذی نوشته و در درون آن قرار دهید. جملات زیبا بکار ببرید.
 
خودتون رو برای کادو دادن آماده کنید : در نهایت وقتی بهترین کادو رو به بهترین شکل کادو پیچ کردید برای دادن اون به طرفتون خودتون رو آماده کنید و حتما در هنگام دادن آن لبخند بزنید
 
 
امیدوارم این مطالب تونسته باشه گره از کاری باز کرده باشه
 
دوست گلم حتما نظر خودت رو برای بهبود مطالب در مورد این موضوع در بخش نظرات قرار بده تا بعد از بررسی در وبلاگ به نمایش در بیاد. این به این معنی است که بازدیدکنندگان این وبلاگ نظر شخصی شما رو مورد مطالعه قرار میدهند و دست کم ممکن است به کسی کمکی کرده باشی. ممنون
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 22:59 ::  نويسنده : aghil

 

 
 
یکی می گفت : دیگه هیچ کی نمی تونه عاشق بشه و هر کس گفت که عاشق شده دروغ می گه. خیل با یقین حرف می زد.نمی دونستم جوابش در جوابش چی بگم. مگه عاشق شدن مراحل خاصی رو در پی داره که هیچ کی نمی تونه اونا رو طی کنه... . بازم نمی دونستم.
 
خوب دوستان هدف من از دعوت شما ضمن بازدید کلی از وبلاگم این بود که جواب شما رو نسبت به این سوال ها بدونم، اینکه :
 
چه جوری بفهمیم که عاشق شدیم؟ اصلا کسی دیگه عاشق می شه؟ حالا اگه عاشق شدیم چه جوری به دیگران بفهمونیم که عاشق شدیم؟ اصلا چه جوری آدم عاشق می شه؟
 
لطفا جواب های خود را در بخش نظرات گذاشته تا بعد از بازرسی در وبلاگ به نمایش در آید. ممنون
 
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 22:41 ::  نويسنده : aghil

 

 
 
گاهی پیش می آید که شما واقعا عاشق یک دختر شده اید و دوست دارید به او برسید ولی نمیونید چطوری.نوشته های این پست به شما کمک می کند تا با دختر مورد علاقتان دوست شوید.
 برای دوست شدن با یک دختر یا اصطلاحا مخ زدن آن باید چند مرحله خیلی راحت را طی نمایید که ما این مراحل را به ترتیب در پایین آورده ایم.البته این رو بگم که نوشته های این پست برای کسایی هستش که عاشق دختری شده اند و در این بلاگ جایی برای هوس بازان نیست.همچنین پیشنهاد میکنم تا وقتی واقعا عاشق یک دختر نشده اید به دوستی باهاش فکر نکنید.
 
اولین قدم برای دوستی
قبل از آنکه به دختر مورد علاقتان پیشنهادی دهید بهتر است جوابش را در قبال پیشنهادتان بدانید.یعنی مطمئن شوید جواب دلخواهتان را به شما می دهد.باید بدانید با کسی دوست نیست.شرایط دوستی با پسری را دارد؟ و مواردی دیگر که سعی کردیم به بهترین شکل دسته بندی کنیم
 
خودتان را به او نشان دهید
قبل از پیشنهاد به او بفهمانید که دوسش دارید.اعتماد به نفس داشته باشید، هر باری که اون رو می بینید خودتون رو بهش نشون بدید.نگاش کنید و بذارید بفهمه که متوجه اش هستید (البته نه طوری که ناراحت بشه). معمولا دختر ها وقتی یه پسر رو در روز چند بار میبیند، در مورد اون پسر فکر میکنند.( بهتر است در این مواقع در نهایت شیک پوشی بر سر ببرید و یک پسر با شخصیت باشید و متفکر باشید ) .
 
خدا را فراموش نکنید
حالا که شما واقعا عاشق شده اید فکر کنم بهترین کمک کننده به شما خدای مهربون باشه.ازش بخواین کمکتون کنه، بهش ایمان داشته باشید.
 بنده به شخصه وقتی عاشق شدم خیلی از خدا خواستم کمکم کنه تا به عشقم برسم و خدای  مهربونم لطف کرد و همه چیز رو راست و ریست کرد تا من و عشقم بهم برسیم. یادتون نره برای خدا رسوندن دو نفر بهم کاری نداره.
 
بهترین محل و موقعیت برای پیشنهاد
سعی کنید بهترین مکان را برای پیشنهاد دادن انتخاب کنید تا دختر مورد علاقتان در تنگای مکانی جواب عجولانه به شما ندهد.این مکان باید قابلیت حداقل چند ثانیه فکر کردن رو به او بده و از اونجا که شما از قبل بهش فهموندین که دوسش دارید،آنها را در ذهنش مرور کند. در این محل نه شما و نه او نباید هیچ استرسی داشته باشید.
 در این مکان بهتره شما تنها باشید و واسطه ای نگیرید (چون در این مواقع شما پسر دست و پا چلفتی به نظر میایید و دخترها از این پسر ها خوششان نمی آید). و همچنین بهتره طرف مقابل هم تنها و یا حداقل با یکی از دوستانش باشد.
 
باید و نباید ها در هنگام دوستی
یادتان نرود شما باید جلو بروید و سر صحبت را باز کنید.اعتماد به نفس داشته باشید و همه چیز را عادی جلوه دهید.مودب باشید و با احترام و شمرده حرف بزنید.خود را هرگز از او برتر ندانید.
 عاشق طرفتان باشید و این را با حرف زدنتان ثابت کنید.دروغ نگویید زیرا تمام بدبختی ها از دروغ شروع می شود.
فاصلتون رو حفظ کنید و زیاد بهش نزدیک نشید یادتان نرود او در حال حاضر هیچ نسبتی با شما ندارد.
 
پیشنهادتون رو مطرح کنید ( تمایلتان به دوستی )
بعد اینکه موارد بالا رو به خوبی پشت سر گذاشتید و دختر مورد علاقتان هم میدونه که چقدر شما دوسش دارید و شما هم مطمئنید جوابش جواب دلخواه شماست دیگه باید دست بکار بشید.
 اینکه چگونه تمایل خودتون برای دوستی رو بهش بگین خیلی مهمه. در این مواقع شما باید نسبت به شناختی که از طرفتون دارید حرف بزنید.
 بهتره جمله و راه متفاوت را بکار ببرید و جملتان کلیشه ای نباشد.( زیرا دختران معمولا در روز چند باری از این جملات را می شنوند، یا نسبت به این جمله حساسیت دارن و یا بدون اعتنا میگذرند ) .
 
 جملات پایین می تونه کمکتون کنه:
در تمام موارد پایین شما باید موارد بهترین مکان و باید و نباید در هنگام پیشنهاد که در بالا قید شده را رعایت کنید.به جلو بروید و خیلی مودبانه سر صحبت را باز کنید
 
   دختر مورد علاقتان در خیابان و یا فروشگاه میبینید: می تونید این طوری بگید:
راستش الان چند وقته که می خوام یه چیزی به شما بگم ولی نمی دونم چطوری... .من از شما خوشم اومده... دوستون دارم.با من دوست میشید؟
و یا بسته به مکان و شخصیت طرفتون می تونید این طوری بگید:
راستش الان چند وقته که می خوام یه چیزی بهتون بگم ولی نمی دونم چطوری.... فکر نکنم اینجا جای مناسبی باشه، اگه میشه یه جای مناسب تر بریم.من یه کافی شاپ خوب سراغ دارم..
اگه به فکر فرو رفت و یا گفت نمیشه، سریع بگویید: تنها 10 دقیقه وقتون رو بیشتر نمی گیرم. اجازه بدید حرفای دلم رو بزنم. در این 10 دقیقه ثابت کنید که عاشقش هستید.
 
   دختر مورد علاقتان همسایه یا اقوامی که می شناسید باشد: می توانید اینگونه بگویید:
ببخشید «اسم کوچک دختر» خانوم... .راستش الان چند وقته تو دلم یه چیزی هست که می خوام بهتون بگم ولی روم نمیشه... . من از شما خیلی خوشم میاد یعنی دوستون دارم. با من دوست میشید؟
اگه سکوت کرد و یا به فکر فرو رفت و یا سریع جواب منفی داد. خیلی سریع بگوید : خواهشا روش فکر کنید منتظر جوابتون می مونم.
 
   دختر مورد علاقتان هم کلاسی و یا هم دانشگاهیتان باشد: می توانید اینگونه بگویید :
ببخشید خانوم « فامیلی دختر » .... راستش نمی دونم چطوری بگم... (چون شما با رفتارتون از قبل بهش ثابت کرده اید که دوسش دارید او در این لحظه دو زاریش می افتد و به حرف شما بیشتر توجه می کند. رومانتیک تر حرف بزنید)
ادامه بدید: شاید خودتون هم فهمیده باشید.من از شما خوشم اومده، دوستون دارم. با من دوست میشید؟
و یا : انگاری شما رو خدا بهم نشون داده . بعد اولین دیدنتون یه جور خاصی شدم. چند وقته دلم پیشتون گیره. باهام دوست میشید؟
 
پیشنهاد میکنم چکیده از هر کدوم البته با توجه به موقعیت خودتون رو انتخاب کنید و یا بهتره خودتون یکمی خلاقیت بخرج بدید و جملات رو متناسب با حال خودتون تغییر بدیدن. امیدوارم موفق بشید.
 
اگر جواب رد شنیدید
شما یک عاشق واقعی هستید و نباید به همین زودی ها جا بزنید. شاید او بخواهد شما را آزمایش کند که چگونه آدمی هستید. بعد مدتی دوباره به سراغش بروید و برایش واضح تر توضیح دهید.
آنچه در دلتان هست را بطور صمیمی تر از دفعه اول بیان کنید. امیدتان به خدا باشد.
 پا فشاری شما نشانه علاقه شما به طرفتان است پس نباید این پا فشاری موجب ناراحتی او شود که این یعنی عدم علاقه شما به او.
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 17:45 ::  نويسنده : aghil

 گناه من عاشق شدن بود

گناه من عاشق شدن بود ، اشتباه من با تو ماندن بود .
آغازی شیرین، اما قصه ای تلخ از عشق من و تو.
کاش قصه عشقمان همچو آغازش شیرین بود، همان قصه ای که تو مجنون بودی و من لیلی تو
گناه خویش را میپذیرم اما افسوس که دیگر راهی برای بازگشت ندارم و تمام پلهایی که با شوق و شور از آنها عبور میکردم شکسته شده اند.
اما با خود عهد بسته ام حالا که گناه کردم دیگر اشتباه نکنم.
تنها من مانده ام و یک بی وفاو یک عالمه اشک در چشمانم.
آرزو دارم تنها یک راه برای بازگشت داشته باشم تا بتوانم همان دختر تنهای قصه ها باشم.
همان دختری که نه غمی در دل داشت و نه حتی لحظه ای دلتنگ کسی میشد.
همان دختری که برای خودش در رویاهایش آرزوهای شیرینی در سر داشت.
اگر میدانستم پایان قصه عشق اینگونه است اگر میدانستم در عشق بی وفایی ، و خیانت است
هیچگاه این قصه تلخ را آغاز نمیکردم.پایان قصه من و تو تلخ ترین پایانی است که هیچگاه حتی در خواب نیز آن را تصور نمیکردم.
از همان لحظه ای که عاشقت شدم و آن لحظات شیرینی که با تو سپری کردم پیدا بود که عشق من و تو هیچگاه پایانی نخواهد داشت،اما اینک پی برده ام که هیچ عشقی در این زمانه وجود ندارد.
اگر میدانستم پاسخ عشق به محبت هایم، اشکهایم، دلتنگی هایم ،شکنجه هایم ، سختی هایم،
اینهمه بی وفایی و بی محبتی و بی خیالی است هیچگاه عاشق نمیشدم.
آری گناه من عاشق شدن بود و اشتباه من با تو ماندن،
گناه خویش را میپذیرم و با خود عهد بسته ام که دیگر اشتباه نکنم!

 

 
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 17:40 ::  نويسنده : aghil

توبيزارم كردي ازاين دنيا

سلام عشقم اميدوارم اينارو يه روزي بخوني فقط فقط به اين اميد مي نويسم دارم براهميشه ساكت مي شم دارم باهات وداع مي كنم گل نازم حلالم كن كه بايدازلحظه هات برم به جرمي كه نميدونم؟نمي دونم قول قرارمون چي شد؟روياي عاشقيمون كجارفت؟رفتن پرازدرده برام ،ديگه مي سپرمت به سرنوشت ،نفرين به اين قصه تلخ،نفرين به اين سرنوشت ،نفرين به تموم خاطره ها،حالاكه بهت نيازداشتم رفتي؟؟؟آخ خدا حسرت لمس بودنش به دلم موند....توكه مي گفتي تاته خط باهامي ،چرارفتي ودستوپاهاموبادردبستي ،هان چرارفتي؟؟رفتي چقدرراحت..ومن اينجاباتنهايي وغم نبودنت سرمي كنم...باوركني يانكني فاصلمون زياد شده ....ديگه بارآخره كه مي سپرمت به سرنوشت ...نمي دونم بايدبه چه جرمي ازيادت برم...............هميشه عاشقت مي مونم...خاطره هام پيشت بمونه آره عشقم ديگه كسي نيست كه باحرفاش آزارت بده ديگه تحمل ندارم يعني واسم طاقتي نمونده خيلي حرف دارم باهات اما هيچ وقت نخواستي گوش بكني كه درنبودت چي مي كشيدم منم مي خوام برم فقط يادت نره اگه اين ورا اومدي سرخاكم بياي تابدوني هنوزم چشم انتظارتم.....هنوزم دوست دارم،هنوزم مي ميرم برات، اماتومنودوست نداشتي  اما ناراحت نباش رويات جاش خوبه وهميشه برات دعامي كنه وهميشه به يادته بااينكه زيرخاك خوابيده ....يادته وقتي حرف ازمردن مي زدم چقدرناراحت ميشدي ...گلم ديدي بالاخره روياي تو هم مرد........... 

دلت با من نبود.......

خداحافظ عشق من....

 

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 17:17 ::  نويسنده : aghil

حراج  

به گوشه ای مینشینم جلوی آب ...

زلالی آب منو یاده چشمات میندازه ...

بغض وجود مد پر میکنه !آه ...

سرمو روی پاهام میذارم دستامو زنجیر پاهام میکنم ...

و به دور ترین نقطه ی آب خیره میشم !

نسیم سوزناکی به گونه هام میخوره .

اسمشو حس لطیف نمیذارم نه ...

حس لطیف حس دستات روی گونه های خسته ام بود !!!

دسته بادو پس میزنم شاید مثله هم باشید ولی من وفاداری بلدم ...

میدونی ...

ازم رو برمیگردونی و بی اعتنا از حسم رد میشی ...

از من.از عشقم.

دستای گرم و مهربونت دیگه وجوده سردمو گرم نمیکنه عزیزم !

دارم ازت میپرسم : سر عشقم چی آوردی که باورت نداره ؟ ؟ ؟

منو به کی فروختی عشقه من ؟ کی رو دلت زدی حراج ؟

دیگه باورت ندارم گل من ...

ولی بازم نمینویسم روی قلبم " حراج "

آخه من ... مثله تو نیستم ...

هنوزم دوست دارم مثله همیشه !

 

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 17:16 ::  نويسنده : aghil
 

خداجونم امروز واسه ی شکایت اومدم..

اومدم ازت بپرسم چرا موقع باریدن بارون به بچه ایی باید ذوق چتر جدیدشو داشته باشه و خوشحال باشه و به بچه ی دیگه ناراحت و گریون واسه ی کفش پارش ...؟

چرا باید یکی با بریدنش یاد بد خاطره ی زندگیش..از دست دادن یارش بیفته اشکاش روون بشه و یکی دیگه یاد قشنگترین خاطراتش..رسیدن به یارش بیفته...

چرا یکی اینجا داره توی لجن دست وپا میزنه و یکی دیگه اون سردنیاداره به معنای واقعی زندگی میکنه...

چرا یکی باید توی حسرت داشتن پدر باشه و یکی دیگه....!

چرا اینقدر تفاوت بین ادماست...؟

چرا یکی از بامرام بودن و بامعرفت بودن هیچی نصیبش نمیشه و یکی با نامردی و بی معرفتی همه ی دنیارو بدست میاره..؟

چرا یکی از خوشبختی زیاد نمدونه باید چیکار کنه و یکی از بدبختی..؟؟

چرا بیشتر عاشقا باید توی حسرت داشتن عشقشون بسوزن و دم از بی معرفتی نزنن..

چرا بچه ایی توی حسرت داشتن یه دوربین برای عکس گرفتن از گل های قشنگ توی باغ باشه و یه بچه ی دیگه تک تک اون گل هارو پرپرکنه...

+من بین این همه چرا گم شده ام نمیفهمم که چرا؟؟گم شده ام و کسی نیست که دستانم را بگیرد و راه را نشانم دهد حتی خود تو...

گم شده ام نمیدانم من چرا؟؟افسوس میخورم اما چرا..؟؟

+نمیدونم چی شد یهو اینطور اسیرت شدم...اصلا چرا؟؟

بخاطرچه چیزت بودکه گرفتارت شدم...؟؟

من ماهی کوچکی بیش نیستم در این اقیانوس عمیق و وسیع چطور تورا ازبین این همه راه ابی پیدا کنم...؟تو اقیانوس شو تا من درونت شنا کنم...!

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

 

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 17:12 ::  نويسنده : aghil

منم..ماهی تنها...   

از وقتی رفتی تاحالا همش تو فکرم که چرا؟

چرا اومد سراغمون غمودلمون شد ماتم سرا...

این عشق خوش رنگ و اب اخر رسید به انتها...

قسم  دادم به اون خدا تا عشقو گذاشت توی دلم..

کاش خاطرات اون سالها میومدن توی خاطرمون...

هر کی میید ما رو یه جا غبطه(میخورد به عشق ما...

چی شد یهو به این سادگی رسید به انتها..

قصه ی دل دادگی ها اخر رسید به انتها...

باعث این جدایی هر روز بشینه به عزا...

+روزای اول میگفتی اگه ماهی ام بشی توی یه اقیانوس بزرگ من ماهی گیر میشمو تورت میکنم..حالا منه ماهی رو بد عادت به تورش کرد و توی اقیانوس پر از نهنگ تنهام گذاشت...

دیدی چه راحت؟؟

عاشقانه.عشقولانه.عشق.رویایی

 
یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 17:10 ::  نويسنده : aghil

همه چیز مجاز است..جز اینکه مانع عشق شوی

 

 

+هر که دل میبندد باید بداند چگونه خود را گم کند و دوباره پیدا کند...

+برای دلاور نور چیزی به عنوان عشق غیر ممکن وجود ندارد...

نه سکوت اورا میترساند...

نه بی اعتنایی ...

او میداند در پشت نقاب سردی که مردم بر چهره دارند دلی اتشین می تپد..

بدون عشق او هیچی نیست...

اری من بدون عشق و عشق ورزیدم در این دنیای سرد هیچ نیستم..

بیا و بار دیگر دستان سردم رادر دستان گرمت جای ده...

+از اغاز زمان تا کنون مردم عشق واقعی را از برق چشمان خود شناخته اند...

آری هنوز برق چشمانم در تاریکی های شب میان ان همه  می درخشد..

هنوز تنها با دیدن تو چراغ دلش روشن میشود...

اینکه دیگر دست خودش نیست...کار دلش است...

+قوی ترین عشق..عشقی است که شکنندگی خود را اشکار می سازد...

آری شکست...قلبم را میگویم...دلم...عشقم..شکست و فهمیدم عشقم قوی ست..واقعی ست...حرف مردم را برای چه میخواهم...وقتی که عشقم بی نهایت است...

+غم ها تا ابد ادامه نمیابد..وقتی به سوی ان چه همیشه میخواستم ره سپار شوم...

من تو را میخواهم...میخواهم بار دیگر به سویت ره سپار شوم..

هر چه میخواهد بشود...من عاشقم...

+ وقتی همه چیز بار ها گفته شده...

و به دفعات بی شماری تکرار گشته..

هنگامی که جاهایی که دیده ام..

تجربیاتی که داشته ام...

قدم هایی که به خاطر تو برداشته ام...

همه به خاطره هایی دور تبدیل شده اند..

چیزی باقی نخواهد ماند.. به جز عشق ناب...

 

 

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:36 ::  نويسنده : aghil

 

 عکس

هی فلانی....؟می داني؟

ميگويند رسم زندگی چنين است!!!!!!!!!!!!!!!

مي آيند.................

می مانند.......................

عادت می دهند............

و می روند!!!!!!!!!!!!!.....

و تو در خود می مانی.....و تو تنها می ماني ..تك و تنها

راستی نگفتی؟ رسم تو نيز چنين است؟ مثل همه ی فلانی های هستی؟؟؟

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:28 ::  نويسنده : aghil

 


 

http://enntezarebipayan.persiangig.com/azam-nakhah.jpg

من سرکش بودم .من جوان بودم من عاشق بودم.

همه جا را بر هم می زدم تا رام شدگان رم کنند. هر جا پا می گذاشتم،

نوای عشق را یادآوری می کردم و به خفتگان آن را می آموختم.

آنقدر جنب و جوش داشتم که گاهی احساس می کردم پرواز می کنم.

آنقدر بصیرت داشتم که هنگام خروش موجها خدا را می دیدم.

دلسوخته ها مرا که می دیدند از نو شروع می کردند.

پیرها مرا که می دیدند طراوت جوانی را مرور می کردند و

کودکان مرا همراز قصه هایشان می کردند.

من اینگونه نبودم.

عاشقان را پس میزدم تا عاشق تر شوند و معشوق را هر روز سلام می دادم

تا مگر روزی دلتنگم گردد. گلها را آب می دادم تا قدری از طراوتشان را

به من هدیه کنند. پرندگان را غذا می دادم تا برایم دعا کنند.

برایشان آواز می خواندم تا بلندتر خدا را صدا زنند.

به کودکان می آموختم چگونه خداوند را فرا خوانند.

و به دختران یاد می دادم چگونه لبخند بزنند.

به مجنونان سودای عاشقی و به معشوقان ناز را می آموختم.

من اینگونه نبودم.

شبها فرشته ها برایم لالایی می گفتند و در خواب خدا مرا نوازش می کرد.

حافظ نیتم را می دانست و با من حرف می زد . وقتی دلم می گرفت ابرها هم می گرفتند

و می باریدند و وقتی شاد بودم برگها برایم می رقصیدند و

موجها پایکوبی می کردند.

من اینگونه نبودم.

تا روزی زمین و آسمان به من حسادت کردند . برایم دامی دوختند .

تا مگر به آن گرفتار شوم و رام شوم.

در یکی از روزهای زمستان که خیلی شبیه بهار بود .

نه سرد بود نه گرم ،نه زیبا بود نه زشت، نه خلوت بود نه پر ازدحام ،

نه ابری نه آفتابی. همه چیز عادی بود.

و من مانند عاشقان خوشدل و مهربان قلبم را با احتیاط در دو دستم گرفتم

و با تبسمی کودکانه آن را به تو تقدیم کردم.

تو آن را گرفتی، نگاهش کردی و خندیدی .

فهمیدم ، به سادگیم خندیدی!

و این همان دامی بود که روزگار برای رام کردنم اندیشیده بود.

و من دیگر دلم را ندیدم.

دلم کجاست؟ پیش تو که نیست ؟ آن را چه کار کردی؟

لا اقل بگو کجاست تا خودم آن را پیدا کنم؟!

دلم آن قدر سنگین بود که آن را رها کردی؟

یا آنقدر سبک بود که پروازش دادی؟

شاید آنقدر بزرگ بود که جای سینه ات را تنگ کرده بود؟!

یا آنقدر کوچک بود که گمش کردی؟

گم شده؟؟

می دانم هیچ کدام اینها نیست . تو آن را شکستی و

هر تکه اش را به دور دستی پرتاب کردی تا هیچ وقت آن را نیابم و دیوانه شوم.

و از آن روز نه دیگر صدای پرنده ای برایم دلنشین است .

نه خروش موجی برایم زیباست .

نه لبخندی، نه امیدی، نه بوسه ای نه آوازی....

حتی حافظ هم دیگر به من راست نمی گوید دیگر از آن تک سوار خبری نیست.

چهره ام حوصله آینه را سر می برد و صدایم برای دیگران عادت شده .

کاش دلی در کار نبود که عشقی باشد و دامی و تو .

اصلا" نفهمیدم کی پیر شدم.

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:21 ::  نويسنده : aghil
 

دختر گریان

چقدر سخته تو چشاي کسي که تمامه عشقت رو ازت دزديد و به جاش يه زخم هميشگي رو قلبت
هديه داد زل بزنيو به جاي اينکه لبريزه کينه و نفرت شي حس کني که هنوزم دوسش داري
چقدر سخته دلت بخاد سرتو باز به ديواري تکيه بدي که يه بار زيره اواره غرورش همه وجودت له شده
چقدر سخته تو خيالت ساعت ها باهاش حرف بزني اما وقتي ديديش هيچ چيز به جز سلام نتوني بگي
چقدر سخته وقتي پشتت بهشه دونه هاي اشک گونه هاتو خيس کنه اما مجبور بشي بخندي تا نفهمه که هنوزم دوسش داري
چقدر سخته گل ارزوهاتو تو باغه ديگري ببيني و هزار بار تو خودت بشکني و انوقت اروم زير لب بگي
گل من باغچه نو مبارک

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:20 ::  نويسنده : aghil
 

زنی در سرما

توي شب ولنتاين لباس سياه مي پوشم
ميرم سر قبرعشق تا که يکم آروم شم
ميشينم توي خرابه اي که يه روزي، يه باغ بود
باغي پر از روياها،پر بلبل،بي کلاغ بود
يادش به خير باغ ما، حتي يه  شب هم نداشت
پربودازگل ياس ،حتي يه خارهم نداشت
روزاي خوب گذشتن،يه روز پاييز سررسيد
پرستوها که رفتن.... يه هو گلامون خشکيد
يکي اومد توي باغ با صورت فرشته
اين دل ساده لوحم فکر کرد که از بهشته
فقط خدامي دونست که اون خوده شيطونه
اومده توي اين باغ، تا اون رو بسوزونه
دلم براتون مي گه که آخر کار چي شد
چطوري اين باغ سبز، يه قبر تو خا لي شد
يه روز سرد پاييز فرشته اومد توباغ
اون به هزارتا سکه باغ رو فروخت به کلاغ
کلاغاي بي وجدان باغ رو به آتيش زدن
اونهم دلش شاد ميشد که گلها داد ميزدن!
پرنده هاي اميد،گلاي سرخه خورشيد ،ديگه از اينجا رفتن
دروغ و پستي و ننگ جا شون رو خوب گرفتن
منم که توي زندون تنم پر از زخم شد ش
اين کمر شکسته ام از کار اون خم شد ش
واسه همين ولنتاين باز دل من ميگيره
که چرا باغ رويام تو خرابه اسيره
کاشکي بهار زود بياد،باز گل اميد بياد
نمي خوام توي زندون،تو دل اين زمستون اين عمر من سر بياد
اما من خوب ميدونم سال من بي بهاره
اينجا فقط زمستون هر روزه روزگاره!!!!!!!!

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:19 ::  نويسنده : aghil
 

دختری پشت شیشه 

من آن خاکم به زير پا
ولي مغرور، مغرورم...
به تاريک منم تاريک
ولي پرنور، پرنورم....
اگه گلبرگه بي آبم
به شبنم رو نمي آرم...
اگه تشنه تو خورشيدم
به سايه تن نمي کارم...
من آن دردم که هر جايي
پي مرهم نمي گردم...
چه غم دارم اگر دنيا
به کام من نمي چرخه...
من آن عشقم که با هرکس
سر سفره نمي شينه...
من آن شوقم که اشکامو
به جز محرم نمي بينه...
اگه من ساقه ي خشکم
به دريا دل نمي بندم...
اگه بارون پرپر بارم
به دريا دل نمي بندم...چه مغرورم، چه مغرورم ، چه مغرور....

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : aghil
 

خیلی سخته که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه ... خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ... خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ... خیلی سخته که روز تولدت ، همه بهت تبریک بگن ، جز اونی که فکر می کنی به خاطرش زنده ای ... خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوست نداره ... خیلی سخته که همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی ، اما اون بگه : دیگه نمی خوامت... !!!

یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 16:8 ::  نويسنده : aghil

 

شروع یک کابوس

 

salam eshgham...delam vasat ye zare shode..ba inke taze beham zadimo gharare ta ye sal baham nabashim
ta vaghti ke to biay khastegarimo man arooset besham...kako0l akhe chejo0ri tahamol konam hamin alan ke 4saat nashode
ke az kho0nato0n o0madam o baham naharfidim daram az deltangi mimiram
amo0 majidam ina kho0namo0n bo0dan vagarna ta alan gerye amo0nam nemidad...
vay kaveh bavaret nemishe daste chapam bo0ye toro gerefteh daram khodamo mikosham ke bo0sh nare
axe ke az otaghet gereftamo gozashtam background go0shim halgamam omran az dastam dar nemiaram
kavehye man male khodamia
kaveh torokhoda ta vaghti baham nistim afkareto avaz nakon man hamin kavero behet gharz dadam haminam azt mikham amanatdare kho0bi bash
torokhoda narahat nabash o emtato kho0b bekho0n eshghe man
male mania ... kaveh male khodam tanha...
nemido0nam chera harvaght azt do0r misham yade o0n khabe mioftam o kalafe misham nemido0nam chera enghad in khabe ro0 mokhame ama ino
bedo0n
age khodayi nakarde ye hamchin etefghi biofte be khodam rahm nemikonam kako0lam nazar beshkanam havaset be karato
khodet basheha
to amanati daste khodeta to male mani man sahebe avalo akhare toam
rasti kaveh sigar migar nadarima yevaght nakeshia
do0set dalam eshgham asheghetam taze halamam azat beham mikhore

 

شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, :: 17:23 ::  نويسنده : aghil

 

 

معنی نام ماه های ایرانی چیست؟

فروردین
فروردین نام نخستین ماه و فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است.در اوستا و پارسی باستان فرورتینام,در پهلوی فرورتین و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است.بنا به عقیده پیشینیان,ده روز پیش از اغاز هر سال فروهر در گذشتگان که با روان و وجدان از تن جدا گشته,برای سرکشی خان و مان دیرین خود فرود می آیند و ده شبانه روز روی زمین به سر می‌برند. به مناسبت فرود آمدن فروهرهای نیکان,هنگام نوروز را جشن فروردین خوانده اند. فروهران در ده روز آخر سال بر زمین هستند و بامداد نوروز پیش از بر آمدن آفتاب,به دنیای دیگر می‌روند.

اردیبهشت
اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا اشاوهیشتا و در پهلوی اشاوهیشت و در فارسی اردیبهشت گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء:
جزء اول((اشا))از جمله لغاتی است که معنی آن بسیار منبسط است,راستی و درستی,تقدس,قانون و آئین ایزدی,پاکی….و بسیار هم در اوستا به کار برده شده است.جزء دیگر این کلمه که واژه ((وهیشت))باشد. صفت عالی است به معنای بهترین,بهشت فارسی به معنی فردوس از همین کلمه است.در مجموع این کلمه به بهترین راستی و درستی است. در عالم روحانی نماینده صفت راستی و پاکی و تقدس اهورامزداست و در عالم مادی نگهبانی کلیه آتش های روی زمین به او سپرده شده است. در معنی ترکیب لغت اردیبهشت((مانند بهشت))هم آمده است.

خرداد
خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در گاهشمار اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات ,در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: جزء هئوروه که صفت است به معنای رسا.,همه,درست,و کامل.دوم تات که پسوند است برای اسم مونث,بنابراین هئوروتات به معنای کمال و رسایی است.ایزدان تیرو باد و فروردین از همکاران خرداد می‌باشند. خرداد نماینده رسایی و کمال اهورامزداست و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.

 

تیر
تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه,در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی اطلاق می‌شود.فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک ,از باران بهره مند می‌شود و کشتزارها سیراب می‌گردد. تیشتر رادر زبانهای اروپایی سیریوس خوانده اند.هر گاه تیشتر از اسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران می‌دهد. این کلمه را نباید با واژه عربی به معنی سهم اشتباه کرد.

مرداد
امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات ,در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه جزء:
اول((ا))ادات نفی به معنی نه,دوم((مرتا)) به معنی مردنی,نیست و نابود شدنی و سوم تات که پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. پس واژه ((مرداد))به غلط استعمال می‌شود.در ادبیات مزدیسنا امرداد یکی از امشاسپندان است که نگهبانی نباتات با اوست. در مزدیسنا شخص باید به صفات مشخصه پنج امشاسپند دیگر که عبارتند از :
نیک اندیشی,صلح و سازش,راستی و درستی,فروتنی و محبت به همنوع,تامین اسایش و امنیت بشر مجهز باشد تا به کمال مطلوب همه که از خصایص امرداد است نایل گردد.

شهریور
شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ما در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه,در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور می‌دانند. کلمه ای است مرکب از دو جزء:خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و جزء دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن وئیریه یعنی برگزیده و آرزو شده و جمعا یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده . این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور در جهان روحانی نماینده پادشاهی ایزدی و فر و اقتدار خداوندی است و در جهان مادی پاسبان فلزات .چون نگهبانی فلزات با اوستاو را دستگیر فقرا و ایزد رحم و مروت خوانده اند.روایت شده است شهریور آزرده و دلتنگ می‌شود از کسی که سیم و زر را بد به کار اندازد یا بگذارد که زنگ بزند.

مهر
در سانسکریت میترا ,در اوستا و پارسی میثر ,و در پهلوی میتر,و در فارسی مهر گفته می‌شود. که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. اغلب خاورشناسان معنی اصلی مهر را واسطه و میانجی ذکر کرده اند.مهر واسطه است میان آفریدگار و آفریدگان.میثره در سانسکریت به معنی دوستی و پروردگار و روشنایی و فروغ است و در اوستا فرشته روشنایی و پاسبان راستی و پیمان است.مهر,ایزد هماره بیدار و نیرومند استو برای یاری کردن راستگویان و بر انداختن دردغگویان و پیمان شکنان در تکاپوست.مهر از برای محافظت عهد وپیمان و میثاق مردم گماشته شده است.از این رو فرشته فروغ و روشنایی نیز هست که هیچ چیز ار او پوشیده نمی‌ماند.برای انکه از عهده نگهبانی بر آید اهورامزدا به او هزار گوش و ده هزار چشم داده است.مقام مهر در بالای کوه ((هرا))است,انجایی که نه روز است و نه شب ,نه گرم است و نه سرد,نه ناخوشی و نه کثافت .مهر از آنجا بر ممالک آریایی نگران است.این آرامگاه خود به پهنای کره زمین است یعنی مهر در همه جا حاضر است و با شنیدن آوای ستمدیدگان آگاه گشته به یاری آنان می‌شتابد.
آیین مهر در دین مسیح نیز مشهود است.ایزد مهر در اصل بجز ایزد خورشید بوده است اما بعدها آندو را یکی دانسته اند.مورخان یونانی مهر را به نام میترس یاد کرده اند و دکر کرده اند که ایرانیان خورشید را به اسم ((میترس))می‌ستایند.از این خبر پیداست که در یک قرن پیش از میلاد مسیح آندو با یکدیگر مخلوط شده اند.نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است.

آبان
در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می‌شود.در اوستا بارها ((آپ))به معنی فرشته نگهبان آب استعمال شده و همه جا به صیغه جمع آمده است.نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه را,آبان می دانند.ایزد آبان موکل بر آهن است و تدبیر امور و مصالح ماه به او تعلق دارد.به سبب آنکه((زو))که یکی از پادشاهان ایران بود در این روز با افراسیاب جنگ کرده ,او را شکست داده,تعاقب نمود و از ملک خویش بیرون کرد, ایرانیان این روز را جشن می گیرند,دیگر آنکه چون مدت هشت سال در ایران باران نبارید مردم بسیار تلف گردید و بعضی به ملک دیگر رفتند. عاقبت در همین روز باران شروع به باریدن کرد و بنابراین ایرانیان این روز را جشن کنند. آفتاب در این ماه در برج عقرب یا کژدم قرار می‌گیرد.

آذر
در اوستا آتر ,آثر,در پارسی باستان آتر,در پهلوی آتر,و در فارسی آذر می‌گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است.آریائیان(هندوان و ایزدان)بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می دادند.ایزد آذر نزد هندوان ,آگنی خولنده شده و در ((ودا)) (کتاب کهن و مقدس هندوان)از خدایان بزرگ به شمار رفته است. آفت اب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار می گیرد.

دی
در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده ,دادار و آفریدگار است و غالبا صفت اهورامزدا است و آن از مصدر ((دا)) به معنی دادن و افریدن است.در خود اوستا صفت دثوش(=دی)برای تعیین دهمین ماه استعمال شده است. در میان سی و روز ماه,روزهای هشتم و بیست و سوم به دی(آفریدگار,دثوش)موسوم است. برای اینکه سه روز موسوم به ((دی))با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد می‌پیوندند. مثلا روز هشتم را ((دی باز)) و روز پانزدهم را ((دی بمهر))و….دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.

بهمن
در اوستا وهومنه ,در پهلوی وهومن,در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: ((وهو))به معنی خوب و نیک و ((مند))از ریشه من به معنی منش:پس یعنی بهمنش,نیک اندیش,نیک نهاد.نخستین آفریده اهورامزدا است و یکی از بزرگترین ایزدان مزدیسنا. در عالم روحانی مظهر اندیشه نیک و خرد و توانایی خداوند است. انسان را از عقل و تدبیر بهره بخشید تا او را به آفریدگار نزدیک کند.یکی از وظایف بهمن این است که به گفتار نیک را تعلیم می دهد و از هرزه گویی باز می‌دارد.خروس که از مرغکان مقدس به شمار می‌رود و در سپیده دم با بانگ خویش دیو ظلمت را رانده ,مردم را به برخاستن و عبادت و کشت و کار می‌خواند,ویژه بهمن است.همچنین لباس سفید هم از آن وهمن است. همه جانوران سودمند به حمایت بهمن سپرده شده اند و کشتار در بهمن روز منع شده است. بنا به نوشته ابوریحان بیرونی جانوران سودمند به حمایت بهمن سپرده شده اند و کشتار در بهمن روز منع شده است.بهمن اسم گیاهی است که به ویژه در جشن بهمنجه خورده می‌شود.و در طب نیز این گیاه معروف است.

اسفند
دراوستا اسپنتا آرمیتی,در پهلوی اسپندر,در فارسی سپندار مذ,سفندارمذ,اسفندارمذ,و گاه به تخفیف سپندار و اسفند گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: سپند,که صفت است به معنی پاک و مقدس,یا ارمئتی هم مرکب از دو جزء: اول آرم که قید است به معنی درست,شاید و بجا.دوم متی از مصدر من به من معنی اندیشیدن . بنابراین ارمتی به معنی فروتنی,بردباری و سازگاری است و سپنته آرمتی به معنی بردباری و فروتنی مقدس است.در پهلوی آن را خرد و کامل ترجمه کرده اند.سپندارمذ یکی از امشاسپندان است که مونث و دختر اهورامزدا خوانده شده است.وی موظف است که همواره زمین را خرم ,آباد,پاک و بارور نگه دارد,هر که به کشت و کار بپردازد و خاکی را آباد کند خشنودی اسپندارمذ را فراهم کرده است و آسایش در روی زمین سپرده به دست اوست و خود زمین نیز نماینده این ایزد بردبار و شکیباست و مخصوصا مظهر وفا و اطاعت و صلح و سازش است .بیدمشک گل مخصوص سپندارمذ می‌باشد.


 

شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, :: 17:7 ::  نويسنده : aghil

کار 30 ثانیه ای برای داشتن زندگی بهتر

 

زندگی بهتر
رفتار و طرز برخورد، شالوده و پایه ی موفقیت است. یک انسان سخاوتمند با رفتار و منشی مثبت مطمئناً کامیاب خواهد شد. اگر رفتارتان را تغییر دهید، ادراکتان، اعمالتان و زندگی تان را تغییر داده اید؛ و با تغییر تک تک زندگی ها، دنیا تغییر خواهد کرد. در این ایمیل ۳۰ نوع کار را عنوان می کنیم که هر کدام فقط ۳۰ ثانیه زمان می برد. تصور کنید اگر میلیون ها یا بیلیون ها انسان روی زمین اگر فقط یکی از این کارها را انجام بدهند، دنیا چطور تغییر می کند! به همین دلیل سعی کردیم راههای جدیدی برای رشد و پیشرفت شخصی شما دوستان پرشین استار را یادآور شویم که می توانید در کمتر از ۳۰ ثانیه آن ها را انجام دهید.

1. تُن صدایتان را تغییر دهید. برای ۳۰ ثانیه سعی کنید نرم تر، آرام تر، و کمی خوشایندتر صحبت کنید. با نتایج شگفت انگیزی روبه رو خواهید شد. آیا می دانستید وقتی با صدای نرم تر و آرام تر به بچه ها دستور بدهید، نسبت به اینکه سرشان داد بزنید، تأثیر بیشتری خواهد داشت؟ اگر در کار خسته شده اید، حتی فقط برای ۳۰ ثانیه سعی کنید لحن صدایتان را آرام تر کنید، شاید زودتر به نتیجه رسیدید!

۲. ایده های قدیمیتان را به یاد آورده و دوباره آنها را از سر گیرید. برای ۳۰ ثانیه، ایده قدیمیتان را دوباره امتحان کنید. آیا این ایده ی یک اختراع، یک پروژه کاری، یا کاری بوده که به نظرتان خسته کننده می آمده؟ یکی از آن کارها را انتخاب کرده و یک بار دیگر امتحانش کنید. تصور کنید اگر همه ی آدم ها اینقدر جرات داشتند که از نبوغ خدادادی در جهت استعدادهایشان بهره گیرند چه می شد؟ می دانید چه چیزهای جدیدی در دنیا ابداع می شد؟

۳. برای ۳۰ ثانیه به یک نفر یک فرصت دوباره بدهید. یک بار دیگر به حرف هایش گوش دهید یا یک بار دیگر به او فرصت دهید شاید که تغییر کرده باشد.

۴. به فرزندانتان بگویید "دوستتون دارم" و "به شما افتخار می کنم." به چشم هایشان نگاه کنید، و به آن ها نشان دهید که چقدر برایشان ارزش قائلید. تصور کنید اگر همه ی والدین ۳۰ ثانیه در روز هم که شده به فرزندانشان اطمینان خاطر می دادند، شاهد چه تغییرات شگرفی بودیم.

۵. دفعه ی بعدی که منتظر خشنودی آنی یا چیزی بودید که نمی توانید در همان لحظه داشته باشید، برای آنچه که در حال حاضر دارید، ۳۰ ثانیه از خدا تشکر و قدردانی کنید. این کار باعث تغییر رفتارتان خواهد شد.

۶. ۳۰ ثانیه محکم تر و صاف تر بایستید و سرتان را بالاتر بگیرید. در چشم های دیگران نگاه کنید و با اطمینان بیشتر راه بروید. ببینید چه احساس خوبی دارد.

۷. کاری را که قبلاً از انجام آن دست کشیده اید و نیمه رها کرده اید را انتخاب کنید که امروز انجامش دهید. ۳۰ ثانیه بیشتر طول نمی کشد که برای انجام کاری تصمیم بگیرید. قولتان را پیش خودتان نگه دارید و مطمئن باشید که حتماً انجامش خواهید داد.


۸. به هم ریختگی هایی که کس دیگری ایجاد کرده را تمیز و مرتب کنید.

۹. از کسی تعریف و تمجید کنید.

10. برای چیزی یا کسی که باورش دارید، بایستید. یک جمله ی حمایت کننده، حوزه ی نفوذ شما را گسترده تر خواهد کرد.

۱۱. کسی را در کارش تشویق کنید و به او اطمینان خاطر بدهید. به او بگویید که "تو می توانی!" او را باور داشته باشید و این باور را نشان دهید.

۱۲. کسی را که دوست دارید بیشتر با او آشنا شوید را به خانه تان دعوت کنید. می توانید شام را کنار هم صرف کنید. از این دعوت برای یک دوستی تازه استفاده کنید.

۱۳. به مدت ۳۰ ثانیه در جمع همسرتان را ناز و نوازش کنید. دستتان را پشتش بکشید، انگشتانتان را در موهایش فرو ببرید، نرم و آرام بغلش کنید، دستش را به نرمی فشار دهید، یا حتی یک بوسه تند و چابک. خیلی خوب است اگر بچه هایتان بفهمند که پدر و مادرشان همدیگر را دوست دارند و برای ابراز علاقه به هم راحت هستند. مطمئناً اگر همه ی زوج ها فقط ۳۰ ثانیه در روز برای چنین کاری وقت می گذاشتند، این قدر زندگی های زناشویی درهم و برهم نبود.

۱۴. یک کلمه ی جدید (کلمه ای از زبانی خارجی که به خوبی به آن تسلط ندارید) یا یک چیز تازه در مورد یک فرهنگ دیگر یاد بگیرید.

۱۵. چکی به مبلغ %۱۰ از حقوق ماهانه تان بنویسید و به مؤسسات خیریه هدیه کنید.

۱۶. هر روز ۳۰ ثانیه برای غالب آمدن بر ترس ها و شجاعانه روبه رو شدن با همه ی موقعیت های زندگی تان دعا کنید. رفتاری مثبت و هدفی مثبت در ذهن داشته باشید. برای کارهای آن روزتان طبق اولویت ها برنامه ریزی کنید. بعد از ۳۰ ثانیه برای تغییر آماده خواهید بود.

۱۷. از کسی بپرسید، "حالت چطور است" و واقعاً به جوابی که به شما می دهد خوب گوش کنید.

۱۸. مبلغی (در حد توانایی) در یک پاکت گذاشته و با عنوان "ناشناس" برای کسی بگذارید که می دانید به آن احتیاج دارد. نیکوکاری بدون اینکه شناخته شوید احساسی فوق العاده در شما ایجاد خواهد کرد. امتحان کنید!

۱۹. یک اقدام سریع برای محیط زیست بکنید. به پرنده ها غذا بدهید، زباله ها و آشغال ها را جمع و جور کنید و…

۲۰. یک صبحانه ی عالی برای خود انتخاب کنید (انرژی روزانه ی خود را با یک تصمیم ۳۰ ثانیه ای شروع کنید). کمتر مواد قندی بخورید و بیشتر پروتئین و میوه بخورید و صبحانه ای سالم و مقوی برای خود انتخاب کنید.

۲۱. اگر خیلی وقت است که درون خانه یا شرکت هستید، بیرون بروید و اجازه بدهید که نور آفتاب روی صورتتان بنشیند. این کار حالتان را خیلی سریع بهبود خواهد داد.

۲۲. وقتی کسی از شما تقاضای کمک خواست (کمک مالی)، پاسخ مثبت بدهید.

۲۳. در هر موقعیتی از ورزش کردن غافل نشوید حتی یک نرمش سرو گردن 30 ثانیه ای ...

۲۴. یک دانه بکارید (یا اگر وارد هستید، یک نهال بکارید). تصور کنید اگر میلیون ها آدم روی زمین این کار را بکنند دنیا شاهد چه فضای سبز پایان ناپذیری خواهد بود.

۲۵. چراغ اتاق هایی که خالی است را خاموش کنید (لامپ اضافی خاموش). هر ۳۰ ثانیه هم ارزش دارد.

۲۶. در سطل زباله ی خانه چند کیسه ی زباله بگذارید تا انواع مختلف زباله ها را جداگانه دور بریزید. شما بازیافت زباله را از همین امروز شروع کرده اید.

۲۷. یک عادت بدتان را در ۳۰ ثانیه ترک کنید؛ و ۳۰ ثانیه به ۳۰ ثانیه آن را تکرار کنید.

۲۸. ۳۰ ثانیه بخندید. استرستان فروکش خواهد کرد.

۲۹. آب را به مقدار کافی بنوشید.

۳۰. ۳۰ ثانیه از هر آنچه که دارید احساس رضایت کنید؛ و همیشه قدردان نعمت های خداوند باشید.

درباره وبلاگ

به وبلاگه خودتون خوش آمدین
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان چه دوس دارین و آدرس amrican.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 62
بازدید ماه : 1696
بازدید کل : 50912
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 2



>